برای دریافت مشاوره با کارشناسان و آموزش مناسب ، با شماره 09177062806 تماس بگیرید

روانشناسی معامله گری

روانشناسی معامله گری

ما برای شروع به معامله نیاز به چند تا دانش داریم توی هر بازاری که می‌خوایم وارد بشیم: یکیش روانشناسی معامله گری هست. باید بدونیم که توی هر معامله‌ای حالات ما به چه سمتی می‌رود و چه تاثیری توی معاملات ما می‌گذارد،سهم خیلی بزرگی در هر معامله برمی‌گردد به روانشناسی معامله گری و مدیریت سرمایه و بعد تحلیل تکنیکال و فاندامنتال.
من قصد دارم وارد بخش روانشناسی معامله گری بشوم و بفهمیم کجاها چه احساساتی به ما غلبه می‌کند که لازمه کجاها کنترل بشه یا حتی تقویتش کنیم.
توی هر معامله ما هیجانات مختلفی رو می‌تونیم تجربه کنیم مثل تردید،ترس از دست دادن،اضطراب،طمع،ترس،اعتماد به نفس کاذب و عصبانیت.
همه ما اینو می‌دونیم که هر معامله‌گر توی بازار سرمایه دنبال سود بیشتر هست یعنی هدفش اینه که تمام معاملاتش یا حداقل بیشتر معاملاتش با سود ببنده برای رسیدن به این هدف فقط نمی‌تونیم با تکنیکال و فاندامنتال برسیم بلکه باید تسلط داشته باشیم روی کنترل هیجانات خودمون و مدیریت سرمایه‌مون.

 

 

پس یک معامله‌گر حرفه‌ای از ترکیب سه آیتم استراتژی معاملاتی،روانشناسی بازار و مدیریت ریسک و سرمایه استفاده می‌کنه.

لبه معامله گری

 

لبه معاملاتی یا نقطه ورود به سهم

💥 ما یه مفهوم داریم به نام لبه معامله‌گری،زمانی که ما می‌خواهیم وارد یه معامله بشیم در ابتدا با فاندامنتال یا تکنیکال یک نقطه ورود به دست میاریم که همین لبه معامله‌گری هست،در واقع این نقطه محدوده‌ای هست که احتمال در زیان رفتن معامله ما در کمترین حالتش باشه.

البته که یک معامله‌گر حرفه‌ای این رو درک کرده که همه تحلیل‌ها و معاملات یک احتمال هست در واقع هیچ قطعیتی وجود ندارد و احتمال به سود نشستن دارد.ما با مدیریت سرمایه و تکنیکال احتمال در سود رفتن اون رو بیشتر می‌کنیم.

 

 

دلایل اشتباهات ما در معاملات

 

دلایل اشتباهات در معاملات

 

چیزهایی هستند که باعث می‌شوند که زمانی می‌خوایم یک معامله‌ای رو باز کنیم درست فکر نکنیم:
یکیش باورهایی که توی ذهنمون داریم که باعث سوگیری ما میشه این باورها می‌تونه از تجربه‌های قبلیمون اومده باشه.
دومین مورد جذابیت‌های بازار هست و ممکنه باعث بشه نذاره ما به خوبی معاملمون رو مدیریت کنیم و مورد بعدی یه سری مکانیز‌های ذهنی هستند که باعث می‌شه معامله‌های ما با سود بسته نشن یا توی یه معامله زیان بیشتری داشته باشیم.

 

کمالگرایی در بازار مالی

 

کمالگرایی یا وسواس در معامله گری

 

یکی از این باورهای غلط این هست که ما فکر می‌کنیم که موفقیت ما در معامله در گرو این هست که بدونیم که این معامله ما دقیقاً به کجا خواهد رفت و وقتی یک معامله رو باز می‌کنیم باید از کلیت اون اطمینان داشته باشیم در صورتی که هیچ معامله‌ای وجود ندارد که بشه گفت صد در صد اطمینان داریم بهش پس باید با مدیریت سرمایه و پیدا کردن لبه معاملاتی اون معامله رو انجام بدیم.

 

ریسک پذیری در بازار مالی

 

دومین باور اشتباه این هست که ما فکر می‌کنیم انسان ریسک پذیری هستیم و با این کار گاهی وقت‌ها کل سرمایه رو وارد یک معامله می‌کنیم در صورتی که این اسمش دیگه ریسک‌پذیری نیست،حتی اگر به اون معامله ایمان کافی هم داریم بخش مشخصی از سرمایه رو وارد معامله کنیم و حد زیان و حد سود خودمون رو تعیین کنیم و مدیریت سرمایه رو انجام بدیم،

وقتی می‌خوایم حد ضرر تعیین کنیم باید این شکلی بهش نگاه کنیم که من چقدر توان دارم که اون زیان رو تحمل کنم و چه مقدار از سرمایه خودم رو در خطر قرار بدم که چنین سودی رو به دست بیارم.

 

اعتماد به نفس در بازار مالی

 

اعتماد به نفس در بازار مالی و معاملات

باور اشتباه دیگه که وجود داره این هست که ما اعتماد به نفس داریم .توی بعضی از معاملات به طور مثال چند تا معامله رو با سود بستیم و الان فکر می‌کنیم که بله ما همه معاملات رو می‌دونیم به چه شکل انجام می‌شه و حتماً این اتفاق می‌افته و ما قطعاً در سود قرار می‌گیریم و در غیر این صورت اگر اتفاق نیفته ما سرخورده می‌شویم و باعث می‌شه نتونیم درست فکر کنیم.

جذابیت های بازار

 

رویاپردازی

 

رویاپردازی در معامله گری

زمانی که ما یه معامله رو باز می‌کنیم و توی سر خودمون رویایی رو داریم که این معامله می‌تونه به ما چه میزان سود برسونه و ما با اون پول می‌تونیم چه کارهایی انجام بدیم این رویا پردازی به ما اجازه نمیده که اون زیانی که داریم رو متقبل بشیم یا حداقل حد ضرر بزاریم. پس بهتره حد ضرر بزاریم و رویا پردازی و امید واهی رو هم کنار بذاریم و نگاهمون بیشتر بهش مثل یه بازی باشه مثلاً ۴۰ بار بازی انجام دادیم از این ۴۰ تا چند تاشو با سود بستیم.

قانون گریزی

 

جذابیت بازار مالی

 

موضوع بعدی بی‌قانونی هست اگر دقت کرده باشید آدم‌ها خسته می‌شن که هر روز سر یه ساعت به یه جایی مراجعه کنند به عنوان کارمند یا هر شغل دیگری حالا این میل به فرار از قانون بنظر می‌آید در بازار معامله ارضا می‌شود. یعنی میگیم خب من هر زمانی که دلم بخواد میرم پای بازار اما اگر میخواهید معامله‌گر بشید و معاملات حرفه‌ای انجام بدید باید برای خودتون ساعت معاملاتی‌تون رو تدوین کنید و سر تایم خودتون پای معاملاتتون بشینید.

مکانیسم های ذهنی

 

تردید در معامله

 

تردید برای ورود به معامله

اولین هیجانی که گفتیم تردید بود گفتیم توی هیچ معامله‌ای قطعیتی وجود نداره پس این عدم قطعیت باعث میشه برای ورود به بازار و معامله بترسیم، دست و دلمون به انجام اون معامله نره،یعنی از نظر تکنیکال یا فاندامنتال نقطه ورود رو پیدا کردیم اما اون تردید نمی‌ذاره معامله انجام بدیم.

ترس از جا موندن از سود یا فومو در معامله

 

ترس از دست دادن سود یا فومو fomo

دومین هیجان ترس از دست دادن یا فومو هست،مثلاً می‌بینیم یک سهمی خیلی خوب رشد کرده این حس عقب موندن از بقیه و اینکه اون سود رو من از دست دادم باعث میشه بریم در آخر اون روند سهم بخریم و متضرر بشیم.

اضطراب و ترس در معامله

 

ترس یا اضطراب در معامله گری

مورد بعد اضطراب هست ،معمولاً همه معاملات با خودشون مقداری اضطراب همراه دارند حتی معاملات در سود که ما اضطراب از دست دادن اون سود رو داریم،زمانی که ما در زیان هستیم این اضطراب خوبه و باید تقویتش کنیم این اضطراب باعث میشه به موقع روی نقطه حد زیان خودم اقدام لازم رو انجام بدم.
در مورد روانشناسی معامله گری با کارشناس ارشد روانشناسی بازار با شماره ۰۹۰۲۳۰۹۱۰۱۷ مشورت کن 

طمع در معامله گری

حالا یه موقع هست این معامله به حد سود ما رسیده ،اما معاملات به شکلی نیستند که بخوان تغییر جهتی رو به ما اعلام کنند پس می‌تونیم منتظر بشیم این معامله نهایت سودش رو به ما بده ولی حتماً باید حد زیان خودمون رو بالاتر بیاریم که اگر طی روزهای بعد معامله جهت بالعکس گرفت از سودمون خیلی کم نشه طمع اینجا تاثیر خودش رو می‌ذاره و باعث می‌شه سودمون کمتر بشه اگه به حد زیانمون پایبند نباشیم.

اعتماد به نفس کاذب در معامله

 

اعتماد به نفس کاذب

اعتماد به نفس کاذب هم وقتی هست که ما به صورت تصادفی یا شانسی یا حتی ممکنه بر اساس دانشمون باشه بعد از اینکه چند تا معامله با سود انجام میدیم روی سیستم فکری ما تاثیر بزاره و احساس کنیم دیگه همه معاملات رو با سود می‌بندیم و یا سرمایه بیشتری رو وارد معامله کنیم.
در مورد روانشناسی معامله گری با کارشناس ارشد روانشناسی بازار با شماره ۰۹۰۲۳۰۹۱۰۱۷ مشورت کن 

خشم یا انتقام از باراز مالی

 

خشم یا انتقام در معامله گری

تصور کنید توی چند تا از معاملاتتون  سود کردید توی چند تاش ضرر اما برآورد کل معاملات توی ضرر هستید اینجا چه احساسی میاد سراغتون؟
احتمالاً ناراحتی،اضطراب،ترس و… حالا با همه اینا سعی می‌کنید کنار بیاید و معامله جدید باز کنید و باز هم ضرر کنید. اینجا چه حسی دارید؟احتمالاً دیگه عصبانی میشید و یه جور انتقام جویانانه بخواید پولتون رو از بازار پس بگیرید که این کار هم باعث می‌شه توی ضرر قرار بگیرید.
پس باید معاملات رو بر اساس منطق باز کنیم و ببندیم صرفاً بر اساس این احساسات لحظه‌ای یا موقعیتی کاری نکنیم چون این احساسات متغیرند و سعی کنیم روشون کنترل به دست بیاریم و اگر مشکل ما استراتژی ما بوده اون رو بازبینی کنیم.

موقع ضرر چه چیزی در ذهن معامله‌گران می‌گذرد:

 

ضرر در معامله

 یه سری چیزا هستند که باعث میشه وقتی ما ضرر می‌کنیم نتونیم اون معامله رو ببندیم،
این قسمت خیلی مهمه چون برای همه ما پیش میاد که توی ضرر بشینیم و همه معاملاتمون همیشه توی سود نمی‌شینه و باید بدونیم چطوری اونو مدیریت کنیم.
خوب اولینش اینه که امید واهی به خودمون میدیم مثلاً معامله ما در زیان نشسته و حد زیان ما هزار بوده قیمت میاد روی ۹۰۰ تومان و حد ضرر ما فعال می‌شه و یهو رشد می‌کنه و به ۹۵۰ می‌رسه این امید تو ذهن ما شکل می‌گیره که من الان مجدد در سود می‌شینم و ضررم برداشته می‌شه  معامله برعکس عمل می‌کنه و به ۸۵۰ می‌رسه این امید واهی باعث ضرر ما می‌شود.
یا مثلاً وقتی معامله میره توی ضرر میریم دنبال رسانه‌های دیگه یا کانال‌های تلگرامی یا هر جایی و می‌گردیم دنبال اون چیزی که می‌خوایم بشنویم مثلاً برام  یه حمایت دیگه‌ای پیدا کنن، یا یه توصیف دیگه‌ای از این سهم داشته باشند،یعنی به کلیت بازار نگاه نمی‌کنم،به این نگاه نمی‌کنم که این تحلیل من فیل شده و دیگه ارزش نداره و به دنبال تحلیل‌های دیگر از افراد دیگر میروم و این داستان را در نظر نمی‌گیرم که تحلیل‌های دیگر فقط یک احتمال هست
4.6/5 - (32 امتیاز)